دریا که می پوشی به چشمانم حسادت می کنم
می میرم از عشقت ولی ، دارم نجابت می کنم
زیبایی یِ لبخند شیرین تو بگذارد اگر
در قبله گاهِ چشم تو ، دارم عبادت می کنم
با دیدنت پاییز اشعارم بهاری می شود
ای کیمیایِ هر غزل ، عرض ارادت می کنم
در ازحام عاشقان جنگی به پا شد عاقبت
فتوای خونین میدهم ، میل شهادت می کنم
در حجّ ِ هر روزم به یاد کعبه یِ آغوش تو
از هر چه غیر از عشق تو ، ذکرِ برائت می کنم
پیغمبر مِهر تواَم ، تبلیغ دینم می کنم
هر لحظه تَرک من کنی ، تَرک رسالت می کنم
آرش مهدی پور