مرا به بسته ترین در سپرده است کسی
کجا به شانه ی من سر سپرده است کسی؟!
سری به شانه ی من بود، نیست، می گویند
که سر به شانه ی بهتر سپرده است کسی
مرا که خواسته ام عشق بود و گفت و شنود
به پای فاحشه ای کر سپرده است کسی
همه قبیله ی من مدعی دین بودند *
مرا به دایه ی کافر سپرده است کسی
مگر به خواب ببینیم خواب را... ما را
به بی قراری بستر سپرده است کسی
از آنچه غم به سرم بود رد شدم دیدم
مرا به یک غم دیگر سپرده است کسی
رضا طبیب زاده