گل بماند ،خار را هم جیره بندی کرده اند
بلبلان منقار را هم جیره بندی کرده اند
باغ ما کم خونی گل دارد و فقر نگاه
نرگس بیمار را هم جیره بندی کرده اند
خیل منصوران انا الحق زن به بازار سیاه
دار لاکردار را هم جیره بندی کرده اند
آتش زرتشت بر انگشت یاران کرد پشت
شعله ی سیگار را هم جیره بندی کرده اند
جوخه های جهل بیدارند و آگاهی به خواب
مردم هوشیار را هم جیره بندی کرده اند
طوق دنیا گردن گردنکشان را زیور است
این خران افسار را هم جیره بندی کرده اند
تیغ عریان می زند خورشید غم از بام و در
سایه ی دیوار را هم جیره بندی کرده اند
نیست خیل شاعران را دست آویز خیال
گیسوی دلدار را هم جیره بندی کرده اند
اشک هم می لنگد و از دیده بیرون می زند
لغزش هموار را هم جیره بندی کرده اند
تا شود خوی چپاول قسمت ابنای دهر
خصلت تاتار را هم جیره بندی کرده اند
بی مرامی در بساط کفر و دین آتش زده ست
سبحه و زنار را هم جیره بندی کرده اند
پاچه ی شلوار شعرم رفت از یاد عسس
چون سگان هار را هم جیره بندی کرده اند
سید حسن حسینی