جمعه ها شعر من انگار تو را می خواند
قلم و کاغذ و خودکار تو را می خواند
چشم،با اینکه شده خیره به راهت اما
پلک تا می زند هر بار تو را می خواند
جمعه ها حس عجیبی ست میان من و دل
دل آواره به تکرار تو را می خواند
مهدی فاطمه آقا به فدای قدمت
کوچه پس کوچه و بازار تو را می خواند
هر زمان از غم تو تکیه به دیوار زدم
باز دیدم در و دیوار تو را می خواند
کربلا،شام،نجف،تربت اعلای بقیع
جمکران،در طلب یار تو را میخواند
باز هم جمعه و صد حرف به دل مانده و من
شعر با ناله و اصرار تو را می خواند
محمدجواد شاه بنده
۰ نظر
۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۵۹