هم‌قافیه با باران

۲ مطلب با موضوع «شاعران :: عبدالکریم زارع ـ وحید یامین پور» ثبت شده است

کجاست مرد دلیری که نیل بشکافد
حجاب توطئه را با دلیل بشکافد

همان که فاتح نیل و نهنگ اروندست
همان که بر سر پیمان عشق پابند است

خوش آمدید که در شهر ما هوا پس بود
که در نبود شما آشیان کرکس بود

به انتظار تو از کربلای چار، دچار
به خاطرات تو یک عمر آزگار دچار

تن سلامت تو زیر خاک، یک راز است
و دست بسته‌ تو مثل بال پرواز است

بیا و یک تنه تحریم عشق را بشکن
بیا و حلقه‌ تنگ دمشق را بشکن

بیا و معنی دستان بسته افشا کن
بیا و غائله‌ای پرخروش برپا کن


وحید یامین پور

۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۲
هم قافیه با باران
ای پیش پرواز کبوتر های زخمی
بابای مفقود الاثر! بابای زخمی!

دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر
پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟

تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی
یک قاب چوبی روی دست میخ بودی

توی کتابم هر چه بابا آب می داد
مادر نشانم عکس توی قاب می داد

اینجا کنار قاب عکست جان سپردم
از بس که از این هفته ها سر کوفت خوردم

من بیست سالم شد هنوزم توی قابی
خوب یک تکانی لا اقل مرد حسابی!

یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو
از سیم های خاردار قاب رد شو

برگرد تنها یک بغل بابای من باش
ها! یک بغل برگرد، تنها جای من باش

ای دست هایت آرزوی دستهایم
ناز و ادایم مانده روی دست هایم

شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی
یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی

عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است
یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است!! .
.
تنها تلاشش انتظار است و سکوت است
پروانه ای که توی تار عنکبوت است

امشب عروسی می کنم جای تو خالی
پای قباله جای امضای تو خالی

ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش
یک بار هم بابای معلوم الاثر باش

عبدالکریم زارع
۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۴۸
هم قافیه با باران
هم قافیه با باران