بغلم کن که هوا سرد تر از این نشود
زندگی خوب شود ... باد خبرچین نشود ...
بی هوا بوسه بزن عشق دو چندان بشود
بوسه آنگاه قشنگ است که تمرین نشود
وقت بوسیدن تو شعر بیاید یا مرگ ؟
مانده ام گیج ، بخواهم که کدامین نشود ؟
چشم و ابروی تو بیت الغزل صورت توست
زلف تو آمده تکرار مضامین نشود
بین مردم همه جا از تو فقط بد گفتم
تا که دنیای حسودم به تو بدبین نشود
روز مرگ از نفست جان و دلم میلرزد
به عزیزان بسپارید که : " تلقین نشود"
دور خود خشت به خشت از تو غزل می چینم
پیش من باش که دیوار غزل چین نشود
محمدرضا میرزازاده
زندگی خوب شود ... باد خبرچین نشود ...
بی هوا بوسه بزن عشق دو چندان بشود
بوسه آنگاه قشنگ است که تمرین نشود
وقت بوسیدن تو شعر بیاید یا مرگ ؟
مانده ام گیج ، بخواهم که کدامین نشود ؟
چشم و ابروی تو بیت الغزل صورت توست
زلف تو آمده تکرار مضامین نشود
بین مردم همه جا از تو فقط بد گفتم
تا که دنیای حسودم به تو بدبین نشود
روز مرگ از نفست جان و دلم میلرزد
به عزیزان بسپارید که : " تلقین نشود"
دور خود خشت به خشت از تو غزل می چینم
پیش من باش که دیوار غزل چین نشود
محمدرضا میرزازاده
۳ نظر
۰۲ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۴۵