قبول کن شبِ تهرانِ نکبتی خوب است
قرارمان سر "فرصت" که منتظر ماندن
برای آدم آواره فرصتی خوب است
چقدر قهوه ای اش دیدم و ندانستم
که از نگاه تو این شهر لعنتی خوب است
مرا به جرعه ای از چشمهات مهمان کن
که چای سبز برای سلامتی خوب است
تو پلک می زنی و پُتک می خورد به سرم
شکنجه کُش شدن از بمب ساعتی خوب است
تو کوه نیستی اما اگر خروش کنی
عبور سیل به این پر حرارتی خوب است
شب سرودن تو خستگی نمی فهمم
تراش دادن این سنگ قیمتی خوب است
مهدی فرجی