هم‌قافیه با باران

۲ مطلب با موضوع «شاعران :: صوفی صابری ـ ایمان محمدآبادی» ثبت شده است

سعی کردم که بمانی و بریدی به درک

کارمان را به غـم و رنج کشیدی به درک


به جهنم که از این خانه فراری شده ای

عاشقت بودم و هرگــز نشنیدی به درک


میوه ی کال غـــــزل بودم و از بخت بدم

تومرا هرگز ازاین شاخه نچیدی به درک


فرق خرمهره و گوهر تو نفهمیدی چیست

جنس پاخورده ی بازار خریدی بـــــــه درک


دانه پاشیدم و هربار نشستم به کمین

سادگی کردی و از دام پریدی بــه درک


عاقبت سنگ بزرگی به سرت خواهد خورد

میکشی از تـــــه دل آه شدیدی بــــه درک


نوشدارو شدی اما بــه گمانم قدری

دیر بالای سرکشته رسیدی به درک


صوفی صابری

۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۴۵
هم قافیه با باران

با شهد لب از زهر، عسل ساختی از من

یک پنجره ی رو به غزل ساختی از من


یک دشت گل سرخ شدی در من و آنوقت

اندازه ی یک دشت، بغل ساختی از من


اینجا به شباهت به تو مشهورم و سِحرت

این بود که از خویش بدل ساختی از من


هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است آه

یک شهر لب خط گسل ساختی از من


من مقبره ی بی کسی افتاده در این خاک

تو آمدی و تاج محل ساختی از من


ایمان محمدآبادی

۰ نظر ۲۵ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۲۷
هم قافیه با باران
هم قافیه با باران