نازنینم بوی مگنا میدهد پیراهنت!!
بازهم آمد همان همکار قبلی دیدنت؟
بازهم حتماً نشستی تا که آرامش کنی
با نصیحت کردنت، یا با به او حق دادنت
گفتهای قبلاً که با تو مثل خواهر راحت است.
میزند آتش مرا «با او چو خواهر» بودنت
من حسودم!.... اُمُلَم!.... باشد ولی اینرا بدان
میکشی آخر مرا با پیش او خندیدنت
هرچه من گفتم رعایتکن... تو گفتی "بی خیال
نیست در چشمان او حتی کمی هم شیطنت
او جوانی با نزاکت هست و خوب و سربه زیر
بعد عمری زندگی بی اعتمادی با زنت؟"
پرنشاطی،باصفایی، مهربانی، مثل گل
زین جهت رویای هر کس میشود بوییدنت
یک نگاهت میتواند هرکه را عاشق کند
میشوی جذابتر هنگام صحبتکردنت
آنقدر خوبی که حتی مرجع تقلیدهم
میشود درگیر چشم شیخ صنعان-افکنت
شک ندارم گر ببیند صورتت یوسف دمی
«هَیتَ لَک» گویان رسانَد دست خود بر دامنت
مهربان هستی نمیخواهی دلی را بشکنی
پس اگر روزی تقاضایش بود بوسیدنت........
میزنم چاقو به قلبم تا نبینم دیگری
حلقه کرده دست خود را جای من بر گردنت
مهدی ذوالقدر