...در تکاپوی بودنت بودم
زخمهای همیشه ام بودی
بت سنگین سنگ در هر دست
دشمن سخت شیشه ام بودی...
میروم نم نم و جهانم را
ساکت و سوت و کور خواهی کرد
لهجه ی کفشهات ملتهبند
بی شک از من عبور خواهی کرد...
در همین روزهای بارانی
یک نفر خیره خیره میمیرد
تو بدی کردی و کسی با عشق
از خودش انتقام میگیرد...
علیرضا آذر