دل به پایان بستم و آغاز را گم کرده ام
در میان کوه های غم صدا سر داد عشق
در هجوم انعکاس ، آواز را گم کرده ام
آنچنان دل بسته ی مژگان چشمان تو ام
با قفس خو کرده ام ، پرواز را گم کرده ام
سر به سنگی می زند چون موج ، هر کس ماه دید
شوق دارم ! شیوه ابراز را گم کرده ام
عقل چون فرعون تا دریا مرا تعقیب کرد
دل به دریا می زنم ، اعجاز را گم کرده ام
شیخ شیرازم که حیرت گرد دنیا کردی ام
راه برگشت از سفر ؟!! شیراز را گم کرده ام
محمد علی علیزاده