می وزد از ضبط صوت کودکی های "پری"
های های سنج و طبل و روضه های "کوثری"
چیزی از معنایشان هرگز نفهمیدم ولی
آتشی می زد به جانم نوحه های آذری
مثل پرچم های بی تاب عزا در رقص بود
طُرّۀ مویی که بیرون مانده بود از روسری
چون لباس مشکی ام،پیراهنی می خواستند
از منِ مادر،عروسکهای پیراهن_زری
خفته بر درگاه مسجد،حالت معراج داشت
غرق خاک کفش های سینه زن ها، پا دری
پای من در گِل فرو می شد،دلم در عشق،تا
نوحه ای می خواند ابری با زبان مادری
باز می گشتند قزغان های نذری،رو سفید
پیش از آغاز محرم از دکان مسگری
می دود حسّ لذیذی در دلم از آن زمان
تا برای خانۀ همسایه نذری می بری...
باد می آید ولی این برگ های سرخ و زرد
می وزد از ضبط صوت کودکی های پری
اعظم سعادتمند
۰ نظر
۱۵ مهر ۹۵ ، ۰۰:۴۷