هم‌قافیه با باران

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حامد عسکری» ثبت شده است

ﺷﺎﻧﻪﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺩ

ﺧﺸﺖ ﺧﺸﺖ ﻭ ﺁﺟﺮ ﺁﺟﺮ ﭘﯿﮑﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺩ

 

ﺁﻩ ﺍﯼ ﮔﻨﺠﺸﮏﻫﺎﯼ ﻣﻀﻄﺮﺏ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩﺍﻡ !

ﻻﻧﻪﯼ ﺑﺮ ﺷﺎﺧﻪﻫﺎﯼ ﻻﻏﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺩ

 

ﻣﻦ ﺑﻠﻮﻃﯽ ﭘﯿﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﭘﺎﯼ ﯾﮏ ﮐﻮﻩ ﺑﻠﻨﺪ

ﻧﯿﻤﻢ ﺁﺗﺶ ﺳﻮﺧﺖ، ﻧﯿﻢ ﺩﯾﮕﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺩ

 

ﺍﺯ ﻏﺰﻝﻫﺎﯾﻢ ﻓﻘﻂ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺟﺎ

ﺑﯿﺖﻫﺎﯼ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﺷﻌﻠﻪﻭﺭﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺩ

 

ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﯿﻤﻪ، ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺴﺎﺯ

ﺩﯾﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻧﯿﻤﻪﯼ ﻋﺎﺷﻖﺗﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺩ


ﺑﺎﻝ ﮐﻮﺑﯿﺪﻡ ﻗﻔﺲ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﻢ ﻋﻤﺮﻡ ﮔﺬﺷﺖ

ﻭﺍ ﻧﺸﺪ ... ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺩ


ﺣﺎﻣﺪ ﻋﺴﮑﺮﯼ

۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۳۲
هم قافیه با باران

مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر

با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر

 

درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم

قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر

 

بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار

زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر

 

هر شبِ عمرم به یادت اشک می ریزم ولی

بعدِ حافظ خوانیِ شب های یلدا بیشتر

 

رفته ای ... اما گذشتِ عمر تاثیری نداشت

من که دلتنگ توام امروز ... فردا بیشتر

 

زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر

بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر

 

هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید

هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر

 

بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی :"عاشقم"

خون انگشتم بر آجر حک کنم : ما بیشتر...

 

حامد عسکری

۱ نظر ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۳۰
هم قافیه با باران
هم قافیه با باران