صبحانه: غم، ناهار: جنون، غصه شام من!
دیدی چهقدر بیتو جهان شد به کام من؟!
قطبِ شمال و قطبِ جنوبِ زمین شدیم
نصف النهار اگر که بیفتد به دام من
خود را به خط فرضیِ او وصل میکنم
شاید به لطفِ عشق خودت گشت رام من!
پای برهنه منتظرت میشوم، مگر
ثابت شود برای تو حد مرام من
یا میرِسَم به پای تو، یا مرگ بهتر است!
تنها مُسکّنام تویی ای التیام من
حافظ مقصر است حلالش نمیکنم!
فالی زدم که قرعهات آمد به نام من
جمعه بیا دعای مرا مستجاب کن
تا پشت تو نماز بخوانم امام من!
امید صباغ نو