هر کس که تو را دید اسیر گره ها شد
تصویر غم انگیزترین پرتره ها شد
وقتی که رعیّت بشود عاشق خاتون
یعنی گره ای کور مزیدِ گره ها شد
گفتند فقط خط بکشم دور تو بانو
عشق من و تو بسته ترین دایره ها شد
تا نوبت ما شد همه فکر طبقاتند
آسیب شناسی سخن کنگره ها شد
" شهزاده زرین کمرم " خواب حرام است !!
جایی که سرودت هوس حنجره ها شد
پایان شب ما شد و خورشید نتابید
امّید گرفتار غم پنجره ها شد
ابری شده شاعر...
تک و تنها...
نمِ باران...
بارانی من خون جگر خاطره ها شد...
علی صفری