آب ها آیینه ی سرو خرامان تواند
جمعه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ب.ظ
آب ها آیینه ی سرو خرامان تواند
بادها مشاطه ی زلف پریشان تواند
رعدها آوازه ی احسان عالمگیر تو
ابرها چتر پریزاد سلیمان تواند
سروها از طوق قمری سر به سر گردیده چشم
دست بر دل محو شمشاد خرامان تواند
شبنشینان عاشق افسانههای زلف تو
صبح خیزان واله چاک گریبان تواند
سبزپوشان فلک، چون سرو، با این سرکشی
سبزه ی خوابیده ی طرفِ گلستان تواند
آتشینرویان که میبردند از دلها قرار
چون سپند امروز یکسر پایکوبان تواند
چون صدف، جمعی که گوهر میفشاندند از دهن
حلقه در گوش لب لعل سخندان تواند
صائب افکار تو دل را زنده میسازد به عشق
زین سبب صاحبدلان جویای دیوان تواند
صائب تبریزی
۹۴/۰۳/۲۲