آسمانِ آبیِ عرفانِ من چشمان توست
چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۲ ب.ظ
آسمانِ آبیِ عرفانِ من چشمان توست
اختر تابندۀ کیهان من چشمان توست
در حضور چشمهایت عشق معنا میشود
اولین درس دبیرستان من چشمان توست
در بیابانی که خورشیدش قیامت میکند
سایبان ظهر تابستان من چشمان توست
در غزل وقتی که از آیینه صحبت میشود
بیگمان انگیزۀ پنهان من چشمان توست
من پُر از هیچم، پُر از کفرم، پُر از شرکم، ولی
نقطههای روشن ایمان من چشمان توست
در شبستانی که صد سودابه حیران مناند
جام راز آلودۀ چشمان من، چشمان توست
باز میپرسی که دردت چیست؟ بنشین گوش کن!
درد من، این درد بیدرمان من چشمان توست
محمد سلمانی
۹۴/۰۴/۱۰