آغــاز می کنم غزلــم را به نام تـــو
آغــاز می کنم غزلــم را به نام تـــو
حبل الورید شعر مرا خون تازه شو !
حبل الورید غیرتِ مردانِ مرد نیست
حبل الورید : قیمت یک تار موی تو !
نزدیکتر بــه تو… نه ! تو نزدیک تر به من !…
اصلاُ نه این نه آن !… فقط از پیش من نرو -
- تا آیه آیه ، وحی برقصم شبیه شعر
تا شعله شعله، نور بپاشم به کوچه و -
- خواب هزار ساله این شهر منجمد
شهر چراغ قرمز و آژیر و تابلو -
- در این نبرد تن به تن آشفته … تن به تن ؟! …
نه !… یک هزار و سیصد و هشتاد و سه به دو !
آری ! تمام بُعد زمان رو به روی ماست !
تاریخ ، حرف کهنه و این عشق حرف نو !
تو حرف تازه ای و غزل می زند ورق -
- تقویم را و تا ابدیت ، جلو جلو -
هر صفحه را به بوسه تو مُهر می کند …
خیام ، مست عطر دهانت ، تلو تلو -
… می آید و دوباره رصد می کند … تـــو را !
شک می کند … دوباره رصد می … دوباره… دو -
نه ! …صد هزار باره ! ….یقین می کند ! … و بعد :
تاریـــخ نو : ۱/ ۱/ یکسال بعد تو !
سیامک بهرام پرور