آمدی جانم به قربانت، ولی اینجا چرا
چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۱۳ ق.ظ
آمدی جانم به قربانت، ولی اینجا چرا
در محل کار ما را میکنی رسوا چرا
خوب من، محبوب من، گفتم همان پایین بمان
حرف من را کج شنیدی، آمدی بالا چرا
آمدی، در مقدمت شور قیامت شد بهپا
میزنی در را، بزن، آخر ولی با پا چرا
گفتی اینجا جای من بودهست، من گفتم به چشم
با زبان خوش بگو پا میشوم، تیپا چرا
تا به اینجا محوری در شعر من موجود بود
یک دو بیتی هم همینطوری بسازم با «چرا»:
با تو ام، بابای لیلا! عاشقان را درک کن
عاشق مجنونصفت را میکنی دعوا چرا
امید مهدی نژاد
۹۴/۰۱/۲۶