آمد درست زیر شبستان گل نشست
آمد درست زیر شبستان گل نشست
در بین آن جماعت مغرور شب پرست
یک تکه آفتاب نه یک تکه از بهشت
حالا درست پشت سر من نشسته است
این بیت مطلع غزلی عاشقانه است
این سومین ردیف نمازی خیالی است
گلدسته اذان و من و های های های
الله اکبر و انا فی کل واد... مست
(یک پرده باز پشت همین بیت میکشیم)
او فکر میکنم در این پرده مانده است
سارا سلام ... اشهد ان لا اله ... تو
با چشم های سرمه ای ... ان لا اله ... مست
دل میبری که ... حی علی ... های های های
هرجا که هست پرتو روی حبیب هست
بالابلند عقد تو را با لبان من
آن شب مگر فرشته ای از آسمان نبست؟
باران جل جل شب خرداد توی پارک
مهرت همان شب ... اشهد ان ... در دلم نشست
آن شب کبو... کبوتری از بامتان پرید
نم نم نما نماز تو در بغض من شکست
سبحان من یمیت و یحیی و لا اله
الا هو الذی اخذ العهد فی الست
سبحان رب هرچه دلم را ز من برید
سبحان رب هرچه دلم را ز من گسست
سبحان ربی ال... من و سارا ...بحمده
سبحان ربی ال... من و سارا دلش شکست
سبحان ربی ال... من و سارا به هم رسید...
سبحان تا به کی من و او دست روی دست؟
زخمم دوباره واشد و ایاک نستعین
تا اهدنا ال... سرای تو چیزی نمانده است
مغضوب این جماعت پر های و هو شدم
افتادم از بهشت بر این ارتفاع پست
یک پرده باز بین من و او کشیده اند
سارا گمانم آن طرف پرده مانده است
محمدحسین بهرامیان