آنقدر شاخه نباتی تو که با هر غزلت
سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۲ ب.ظ
آنقدر شاخه نباتی تو که با هر غزلت
حافظ و سعدی ِ شیراز بهم میریزد
پلک وا میکنی و چشم ِ تو کارون ِ من است
پلک می بندی و اهواز بهم میریزد
نه فرودی و نه برخاستنی در توفان
باز برنامه ی ِ پرواز بهم میریزد
بازی آغاز شده یا نشده مات ِ توام
قلعه ویران، صف ِ سرباز بهم میریزد
عاشقت بودم و دلتنگ و نمیدانستی
با همین آه، زمین باز بهم میریزد
میرسد شعر به پایان و جهان سردرگم
پازل ِ هستی از آغاز بهم میریزد
شهراد میدری
۹۴/۰۹/۲۴