آن تویی زنده ز شبگردی و می نوشیها
يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۹ ق.ظ
آن تویی زنده ز شبگردی و می نوشیها
وین منم مرده در آغوش فراموشیها
آن تویی گوش بتحسینگر عشاق جمال
وین منم چشم بدروازه ی خاموشیها
آن تویی ساخته از نقش دلاویز وجود
وین منم سوخته در آتش مدهوشیها
آن تویی چهره بر افروخته از رنگ وهوس
وین منم پرده نگهدار خطا پوشیها
آن تویی گرم زبانبازی بیگانه فریب
وین منم دوست زکف داده زکم جوشیها
آن تویی خفته بصد ناز بر این تخت روان
وین منم خسته صد درد ز پر کوشیها
آن تویی پای به هر چشم وقدم بوست خلق
وین منم خم شده از رنج قلمدوشیها
تا ترا خاطر جمعی است غنیمت می عشق
که نداری خبر از محنت مغشوشیها
پاک لوحی چو بر این خلق خوش آیند نبود
به کجا نقش زنم اینهمه مخدوشیها
معینی کرمانشاهی
۹۵/۰۴/۲۰