هم‌قافیه با باران

آه که آن صدر سرا می‌ندهد بار مرا

چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۲۵ ب.ظ

آه که آن صدر سرا می‌ندهد بار مرا
می‌نکند محرم جان محرم اسرار مرا

نغزی و خوبی و فرش آتش تیز نظرش
پرسش همچون شکرش کرد گرفتار مرا

گفت مرا مهر تو کو رنگ تو کو فر تو کو
رنگ کجا ماند و بو ساعت دیدار مرا

غرقه جوی کرمم بنده آن صبحدمم
کان گل خوش بوی کشد جانب گلزار مرا

هر که به جوبار بود جامه بر او بار بود
چند زیانست و گران خرقه و دستار مرا

ملکت و اسباب کز این ماه رخان شکرین
هست به معنی چو بود یار وفادار مرا

دستگه و پیشه تو را دانش و اندیشه‌تورا
شیر تو را بیشه تو را آهوی تاتار مرا

نیست کند هست کند بی‌دل و بی‌دست کند
باده دهد مست کند ساقی خمار مرا

ای دل قلاش مکن فتنه و پرخاش مکن
شهره مکن فاش مکن بر سر بازار مرا

گر شکند پند مرا زفت کند بند مرا
بر طمع ساختن یار خریدار مرا

بیش مزن دم ز دوی دو دو مگو چون ثنوی
اصل سبب را بطلب بس شد از آثار مرا
 
مولانا

۹۵/۰۵/۱۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران