از بس که درد می کشی و دم نمی زنی
از بس که درد می کشی و دم نمی زنی
حتی خدا به صبر تو تبریک گفته است
خورشید اگر هنوز درخشنده مانده نیز
نام تو را درین شب تاریک گفته است
نام تورا تمامی گلها به احترام
در ابتدای فصل بهاران سروده اند
در گوش ماه از خبر آن ظهور سبز
لبخند یک ستاره نزدیک گفته است
آیینه را مقابل چشمت نگاه دار
این بی غبار درد تو را درک می کند
انگار با دهان نگاه و زبان اشک
با تو هزار نکته باریک گفته است
از آنچه رفته است به آیینه دارها
از آنچه می رود به دل بی غبارها
از آرزوی کهنه چشم انتظارها
از هر چه بود و رفت به تفکیک گفته است
هرکس به یاد توست تو میبینیش به لطف
کو عاشقی که یار به حالش نظر نکرد؟
"ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست!"
حافظ چه قدر درد تو را نیک گفته است!
فصل بهار می رسد و بغض کهنه ام
در بارش دعای فرج تازه می شود
گویا خدا رسیدن سال جدید را
پیش از زمینیان به تو تبریک گفته است!
نغمه مستشار نظامی