هم‌قافیه با باران

از حسرت شمع رخت، افتاده در طرف چمن

پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۱۰ ب.ظ

از حسرت شمع رخت، افتاده در طرف چمن
یکجا صبا، یکجا خزان، یکجا گل و یکجا سمن

برقع ز عارض برفکن تا عالمی شیدا شود
فوجی ز رو، بعضی ز مو، خلقی ز لب، من از دهن

چون در تکلّم می‌شوی از حسرتت گم می‌کند
سوسن زبان، قمری فغان، بلبل نوا، طوطی سخن

اندر خرامشهای تو از طرف بستان می‌فتد
سرو از قد و آب از روش، رنگ از گل و حالت ز من

ببرید خیاط ازل دو جامه بر اندام ما
بهر تو گلگون قبا، وز بهر من خونین کفن

هر گه که بنشینی ز پا، برگرد سر می‌گرددت
شمع از زمین، ماه از زمان، عقل از سر و روح از بدن

از وصف آن خورشید رو، پرسد صبوحی گفتمش:
رخساره مه، زلفان سیه، چشمان غزال، ابرو ختن

شاطر عباس صبوحی

۹۴/۰۳/۲۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۲)

سلام
بسیار عالی
شعرهای زیبایی در این جا دیدم..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران