از خواب سوختن پر و از داغ خالی ام
جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۲۳ ب.ظ
از خواب سوختن پر و از داغ خالی ام
عمری به خون نشسته ی زخمی خیالی ام
با هر نگاه سرد، ترک می خورد دلم
دلواپس شکستن قلبی سفالی ام
یک روز در هراسم و روزی پر از امید
مانند چشم های تو حالی به حالی ام
هرچند در ستایش باران گریستم
چشم انتظار آمدن خشکسالی ام
بشکن مرا رفیق! که من نیز مدتی ست
چون شیشه ی شراب تو از خویش خالی ام...
محمدرضا طاهری
۹۶/۰۲/۲۲