از خودم خالی ام و از تو پرم باور کن
چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۲۱ ب.ظ
از خودم خالی ام و از تو پرم باور کن
از تو و خاطره ات خون جگرم باور کن
به هوای تو شدم شعله کش ثانیه ها
شمع ته مانده ی وقت سحرم باور کن
چشم می بندم و هر لحظه تو را می بینم
چه کنم آینه ای در نظرم باور کن
بی تو هر ثانیه یک عمر شد و بعد تو من
در پی عقربه ها در سفرم باور کن
تو نمی فهمی از آوار فروریخته و
زلزله در پس چشمان ترم باور کن
کم بگو از دل من شعر نگو قصّه نخوان..
از تو گفتن شده تنها هنرم باور کن
"چشم و ابروی تو زیبا قد و بالای تو خوش!"
تو کجایی که در آمد پدرم باور کن
علی نیاکوئی لنگرودی
۹۴/۰۶/۱۸