از دست تو در هر غزلم آه زیاد است
يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۰۶ ق.ظ
از دست تو در هر غزلم آه زیاد است
یوسف شدنت را چه کنم چاه زیاد است
دلتنگ تر از شازدۂ کوچک قصه،
هستی و به سیارک من راه زیاد است
تنهایم و تنهایم و تنهایم و تنها...
همدم شده کم...آدم همراه زیاد است
تقدیر قشنگیست که در بازی شطرنج؛
آیینه به دستان تو... و شاه زیاد است
امشب شب مهتابی آقای غزلهاست
تصویر تو در مردمکم... ماه زیاد است
من شاعر چشمان قشنگت شدم اما
از دست تو در هر غزلم آه زیاد است...
حامد عسکری
۹۵/۰۶/۰۷
شعر حافظو ببینید،
گل در بر و می در کف و معشوق بکام است
این وزن ریتمیک برای بیان نوعی شادی هرچند کم سطح بکار میره،بیان مصمون های این چنینی که نوعی افتراق رو بیان میکنه اصلا مناسب این وزن نیست
یه بیت از امیرخسرو دهلوی
ای قبله صاحب نظران چشم سیاهت
سرفتنه ی خوبان جهان چشم سیاهت