از نسیمی تازه طوفان در من است
يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۲ ب.ظ
از نسیمی تازه طوفان در من است
چلچراغ داغ در من روشن است
یک منم در شادی او گشتن است
یک منم در شیوه ی جان کندن است
شیون و شادی به هم آمیخته است
هرچه شادی دارم از این شیون است
کیمیا ها در ضریح عاشقی است
آه عاشق رخنه گر در آهن است
زاهدان را شیوه جز پرهیز نیست
عشق را امّا هزار و یک فن است
عشق ، معشوق تمام عصرهاست
خون صدها چون منش بر گردن است
رو به قربانگاه عشق آورده ام
مانع دیدار تنها این تن است
روح را پرواز دادن از قفس
کار آن چشمان زاهدافکن است
قربان ولیئی
چلچراغ داغ در من روشن است
یک منم در شادی او گشتن است
یک منم در شیوه ی جان کندن است
شیون و شادی به هم آمیخته است
هرچه شادی دارم از این شیون است
کیمیا ها در ضریح عاشقی است
آه عاشق رخنه گر در آهن است
زاهدان را شیوه جز پرهیز نیست
عشق را امّا هزار و یک فن است
عشق ، معشوق تمام عصرهاست
خون صدها چون منش بر گردن است
رو به قربانگاه عشق آورده ام
مانع دیدار تنها این تن است
روح را پرواز دادن از قفس
کار آن چشمان زاهدافکن است
قربان ولیئی
۹۴/۰۹/۲۹