هم‌قافیه با باران

افتاده بر کناره ی کارون به خواب ناز!

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ق.ظ

افتاده بر کناره ی کارون به خواب ناز!
با دست و بال بسته و با چشمهای باز

از حسرت ِ به آب زدن در عطش بسوز
با زنده زنده خاک شدن در وطن بساز

ماییم و عذرخواهیِ فرمانده ای که نیست
ماییم و شرم ساری ِ ایران ِ سرفراز

لطف ِ برادران ِ مسلمان ِ ناتنی است
این گور دسته جمعی و آن مرگ جان گداز!

نفرین به این زمین و زمانش که ما شدیم
همسایه با غریب کُشانی دسیسه ساز!

تنهایی ِ تو  را چه کسی درک می کند؟
گیرم تمام شهر بیاید به پیشواز !

سی سال زیر خاک نفس حبس کرده ای
با دستهای بسته و با چشمهای باز !

آزاد باش ماهی ِ کارون... نفس نگیر
تا بلکه زود بگذری از این شب دراز!

عبدالمهدی نوری

۹۵/۰۸/۳۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران