افتاد به کوی تو مسیرم بغلم کن
دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ق.ظ
افتاد به کوی تو مسیرم بغلم کن
در بستر عشقت بپـذیرم بغلم کن
طوفان غم آمد که چنین دربدرم کرد
آواره ی شبهـای کـویرم بغلم کن
طی کرده ام از دوری تو فاصله ها را
کز روی لبت بوسه بگیرم بغلم کن
آمد به سراغم دوسه تا سکته پیاپی
قبل از لحظاتی که بمیرم بغلم کن
هر لحظه بیایم سرِ کویت به گدائی
هرچند که محروم و فقیرم بغلم کن
از روز ازل زلف تو شد تارِ سه تارم
ای زمزمه های بم و زیرم بغلم کن
چون زلف پریشانِ تو لرزان شده پایم
ژولـیده و دلخسته و پیرم بغلم کن
از خاطر من رفت عسل قصه ی پرواز
در دایره ی بسته اسیرم بغلم کن
علی قیصری
۹۵/۰۹/۲۹