هم‌قافیه با باران

امروز جمال تو سیمای دگر دارد

چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۱۳ ب.ظ

امروز جمال تو سیمای دگر دارد
امروز لب نوشت حلوای دگر دارد

امروز گل لعلت از شاخ دگر رستست
امروز قد سروت بالای دگر دارد

امروز خود آن ماهت در چرخ نمی‌گنجد
وان سکه چون چرخت پهنای دگر دارد

امروز نمی‌دانم فتنه ز چه پهلو خاست
دانم که از او عالم غوغای دگر دارد

آن آهوی شیرافکن پیداست در آن چشمش
کو از دو جهان بیرون صحرای دگر دارد

رفت این دل سودایی گم شد دل و هم سودا
کو برتر از این سودا سودای دگر دارد

گر پا نبود عاشق با پر ازل پرد
ور سر نبود عاشق سرهای دگر دارد

دریای دو چشم او را می‌جست و تهی می‌شد
آگاه نبد کان در دریای دگر دارد

در عشق دو عالم را من زیر و زبر کردم
این جاش چه می‌جستی کو جای دگر دارد

امروز دلم عشقست فردای دلم معشوق
امروز دلم در دل فردای دگر دارد

گر شاه صلاح الدین پنهانست عجب نبود
کز غیرت حق هر دم لالای دگر دارد

مولانا

۹۵/۰۸/۰۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران