امشب به قصه ی دل من گوش میکنی
سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۰ ب.ظ
امشب به قصه ی دل من گوش میکنی
فردا مرا چو قصه فراموش میکنی
این دُر همیشه در صدف روزگار نیست!
میگویمت ولی تو کجا گوش میکنی؟
دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش میکنی؟
در ساغر تو چیست که با جرعهی نخست
هشیار و مست را همه مدهوش میکنی؟
مِی جوش میزند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش میکنی
گر گوش میکنی سخنی خوش بگویمت
بهتر ز گوهری که تو در گوش میکنی
جام جهان ز خون دل عاشقان پر است
حرمت نگاه دار اگرش نوش میکنی
سایه چو شمع شعله در افکنده ای به جمع
زین داستان که با لب خاموش میکنی
هوشنگ ابتهاج
۹۳/۱۰/۲۳