امشب که بر دنیای هر شب چشم بستم
پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۴۵ ب.ظ
امشب که بر دنیای هر شب چشم بستم
در چشم های تو جهانی تازه دیدم
من در تمام عمر خود دل کندم اما
امشب که می آیی بر آنم دل ببندم
دلمرده ای بودم که دلبرهای دنیا
خروارها سنگ از دلم بردند، اما
وقتی تو را دیدم جهانم زیر و رو شد
احساس کردم می توانم دل ببندم
ای میوه ی همواره از دستان من دور!
محصول پیوند انار و سیب و انگور!
با دست های "تن" تو را چیدن محال است
باید به دستان روانم دل ببندم...
محمدرضا طاهری
۹۵/۱۰/۱۶