امشب که خون از بیت بیتِ شعر من جاری ست
شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۵ ب.ظ
امشب که خون از بیت بیتِ شعر من جاری ست
لبخندهای مضحکم از روی ناچاری ست
سرما که آمد، عشق همدستِ کلاغان شد
کارِ مترسک در زمستان، «آدم آزاری»ست!
دهقان عاشق! کوه اگر این بار ریزش کرد
پیراهنت را در نیاور، قصّه تکراری ست
بگذار تا در هم بریزد خاطرات ما!
این بار مفهوم سکوتِ تو فداکاری ست
ریل و قطار از هم جدا باشند می پوسند
دور از دل هم سهم هردو گریه و زاری ست
دیشب تو گفتی مرگ هم یک جور خوشبختی ست
پایان هر خوابی که می بینیم بیداری ست
من هم قطاری خارج از ریلم؛خیالی نیست
بگذار و بگذر تا بمیرم، زخم من کاری ست
امید صباغ نو
لبخندهای مضحکم از روی ناچاری ست
سرما که آمد، عشق همدستِ کلاغان شد
کارِ مترسک در زمستان، «آدم آزاری»ست!
دهقان عاشق! کوه اگر این بار ریزش کرد
پیراهنت را در نیاور، قصّه تکراری ست
بگذار تا در هم بریزد خاطرات ما!
این بار مفهوم سکوتِ تو فداکاری ست
ریل و قطار از هم جدا باشند می پوسند
دور از دل هم سهم هردو گریه و زاری ست
دیشب تو گفتی مرگ هم یک جور خوشبختی ست
پایان هر خوابی که می بینیم بیداری ست
من هم قطاری خارج از ریلم؛خیالی نیست
بگذار و بگذر تا بمیرم، زخم من کاری ست
امید صباغ نو
۹۵/۰۲/۱۸
سایت بسیار خوبی داری موفق باشی
یه سر به سایت ما هم بزن