هم‌قافیه با باران

انگشتِ اتهام به سویم گرفته اند

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ب.ظ

انگشتِ اتهام به سویم گرفته اند

حس می کنم تفنگ به رویم گرفته اند

مرتد شدم به چشم کسانی که بارها
محض تبرّک آب وضویم گرفته اند

دستی قوی به روی دهانم نهاده اند
چاقوی تیز زیر گلویم گرفته اند

سروم که پیچکانه گذشتند از سرم
وین برگ و ریشه را لب جویم گرفته اند

چون گُل به زیر پا فکنندم اگرچه خود
آن پارۀ گِلند که بویم گرفته اند

سیمرغ کوه قافم و سی مرغ مردنی
از اوج کوه قاف فرویم گرفته اند

ساقی بیار آن خم می را که چاره نیست
وقتی به سنگِ جهل سبویم گرفته اند

غلامعباس سعیدی

۹۴/۰۶/۳۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران