اواخر تابستان که خرده خیانت های تو شروع شد
جمعه, ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۰۸ ق.ظ
اواخر تابستان
که خرده خیانت های تو
شروع شد
برگ های بونسایی که به من داده بودی
شروع کرد به ریختن
با هر لبخند پنهان
هر اشاره
یک برگ
- من این را کمی بعدتر فهمیدم -
گفتی:
بونسای پاییز دارد
گفتم:
رابطه هم...
.
و حالا
با زمستان خوابیده
من
هنوز
هفته ای دو بار به او آب می دهم
نه به هوای اینکه تو برگردی
به هوای قراری
که از بهار داشتم
با خودم
با تو
به خیانت هایت برس
اگر روزی دوباره سبز شد
آن را به کسی هدیه خواهم داد
تا با اولین خرده خیانت هایم
پاییز بعدی اش شروع شود
هر جانداری
بهتر است
چهار فصل را
تجربه کند
افشین یداللهی
۹۵/۰۸/۲۸