او خواست ما هم خواستیم؛ اما خدا نگذاشت
سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۴ ق.ظ
او خواست ما هم خواستیم؛ اما خدا نگذاشت
این شهر بیقانون خودش شرعی و عرفی داشت
او خواست من هم خواستم؛ اما چه میشد کرد
وقتی خدا با بندگان خویش مشکل داشت
او خواست من هم خواستم اما –چهمیدانم؟-
دست از سرش برداشتم دست از سرم برداشت
دلخوش به رحم باغبان بودیم و دردادرد
این قلتبان تنجلب تنها تبر میکاشت
با جمعه هم حرفی نبود و این دل غافل
هر رند باورمرده را موعود میپنداشت
علی اکبر یاغی تبار
۹۵/۰۷/۰۶