هم‌قافیه با باران

"اکمَلتُ لکُم دینکُم" این دست امیر است

سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۵۴ ق.ظ

"اکمَلتُ لکُم دینکُم" این دست امیر است
تاریــخ نگـــاران بنـــویسیـــد غدیــــر است

در حین نمــــاز از نظــــر عــرش می افتیم
این درد دلِ آخـــرِ انگشتــــر و تیــــر است

بر سفــــره به غیر از نمــــک و نــان نگذارید
آنقدر نمک خورده به هر زخم که سیر است

از در چه بگویم که یـــلِ فــاتـــحِ خیبـــر
از خاطره ای مثل در سوختــه پیر است

در ســـوگِ تو از مــــاه همینقــدر بگویم
بالای سر شیر خدا کاسه ی شیر است

یک روز عــزیـــزِ تــو می آیــد که ببینـــد
هر آه تو یک یوسفِ در چاه اسیر است

هرچند غم و غصه ی این مرد زیاد است
ای شعر! فراموش کن امروز غدیر است

سید سعید صاحب علم

۹۵/۰۷/۰۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۳)

بنویسید غدیر است.
زیبا
تششششششششششششششکر
عالی 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران