اگرچه سنگ تر از صخره های دل سردم
دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۲۰ ق.ظ
اگرچه سنگ تر از صخره های دل سردم
به سان سینه ی آتشفشان پر از دردم
نشسته ام که بهاری ز جانبی بوزد
فریب خورده ی این بادهای ولگردم
ستاره های شبم را از آسمان چیدند
اسیر سیطره ی دست های نامردم
قطار ثانیه ها مثل باد می گذرند
و من هنوز به دنبال راه می گردم
به تو نمی رسد این راه، گفته ای اما
نگفته ای ز کدامین مسیر برگردم
شبی در آینه دیدم چقدر تاریکم
«تمام روز در آیینه گریه می کردم»
امید مهدی نژاد
۹۵/۰۲/۲۷