اینجا نشسته ام بنویسم براى تو
چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ب.ظ
اینجا نشسته ام بنویسم براى تو
از انتهاى عاشقى و ابتداى تو
اینجانشسته ام که نگاهى به من کنى
شاید به یک نگاه شوم مبتلاى تو
اینجانشسته ام که بگویم خوش آمدى
هستم دوباره ملتمس یک دعاى تو
قلبم کبوترى شدوبى تاب و بى قرار
ازسینه پرگرفته به شوق هواى تو
ازسینه پرگرفته وبیرون زد ازقفس
تا آشیانه اش بشود چشم های تو
ازاوج چشم هاى تودیده که عالمى
افتاده برزمین که شودخاک پاى تو
عمری گدای بی سر و پای تو بوده ام
لطفى ، عنایتى ، نظرى کن ، فداى تو
بهمن عظیمی
۹۴/۰۳/۲۰