این جشن ها برای من آقا نمی شود
شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۵ ب.ظ
این جشن ها برای من آقا نمی شود
با این چراغ ها شب من پا نمی شود
من بیشتر برای خودم گریه می کنم
این جشن ها برای تو بر پا نمی شود
خورشیدی و نگاه مرا می کنی سفید
می خواستم ببینمت اما نمی شود
شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا
وقتی که کور شد گرهی، وا نمی شود
این زندگی بدون تو تلخ است مثل زهر
با زهر ما، آب گوارا نمی شود
آقا! جسارت است ولی زودتر بیا
این کارها به صبر و مدارا نمی شود
باور مکن تو را به هوای تو خواستم
با این قدی که پیش شما تا نمی شود
رضا جعفری
با این چراغ ها شب من پا نمی شود
من بیشتر برای خودم گریه می کنم
این جشن ها برای تو بر پا نمی شود
خورشیدی و نگاه مرا می کنی سفید
می خواستم ببینمت اما نمی شود
شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا
وقتی که کور شد گرهی، وا نمی شود
این زندگی بدون تو تلخ است مثل زهر
با زهر ما، آب گوارا نمی شود
آقا! جسارت است ولی زودتر بیا
این کارها به صبر و مدارا نمی شود
باور مکن تو را به هوای تو خواستم
با این قدی که پیش شما تا نمی شود
رضا جعفری
۹۵/۰۳/۰۱