این صبح ، این نسیم این سفرهی مهیا شدهی سبز
سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۵۸ ب.ظ
این صبح ، این نسیم
این سفرهی مهیا شدهی سبز
این من و این تو ، همه شاهدند
که چگونه دست و دل به هم گره خوردند
یکی شدند و یگانه
تو از آن سو آمدی و او از سوی ما آمد ، آمدی و آمدیم
اول فقط یک دل بود
یک هوای نشستن و گفتن
یک بوی دلتنگ و سرشار از خواستن
یک هنوز با هم ساده
رفتیم و نشستیم ، خواندیم و گریستیم
بعد یکصدا شدیم
هم آواز و هم بغض و هم گریه
همنفس برای باز تا همیشه با هم بودن
برای یک قدمزدن رفیقانه
رای یک سلام نگفته ، برای یک خلوت دلخاص ، برای یک دلِ سیر گریه کردن
برای همسفر همیشهی عشق ، باران
باری ای عشق ، اکنون و اینجا ، هوای همیشهات را نمیخواهم
نشانی خانهات کجاست ؟
سید علی صالحی
۹۳/۱۱/۱۴