این کیست این بیکرانه؟ این مرد تنهای تنها
جمعه, ۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۹ ب.ظ
این کیست این بیکرانه؟ این مرد تنهای تنها
می آید از سمت ابهام، می آید از سمت رؤیا
یک کوفه غربت به دوشش، یک بافه محنت به دستش
بر شانه های ستبرش، زخم خیانت شکوفا
در لحظه های عبادت، پروانه های قنوتش
پر می گرفتند آرام، تا آن سوی آسمانها
می رفت سوی یتیمان، با دستهای پر از نان
در چشمهای زلالش، بی تابی شرم پیدا
آیینه آسمان بود، تصویری از کهکشان بود
آن بی نشان مثل صحرا، آن بیکران مثل دریا
عقل از تحیر زمین خورد، منطق به بنبست برخورد
شب پیش چشمانش افسرد، او کیست آیا؟ خدایا
هرگز کسی در دو عالم، در این جهان پر از غم
این گونه چون او نبوده است، تنهای تنهای تنها
یداللّه گودرزی
می آید از سمت ابهام، می آید از سمت رؤیا
یک کوفه غربت به دوشش، یک بافه محنت به دستش
بر شانه های ستبرش، زخم خیانت شکوفا
در لحظه های عبادت، پروانه های قنوتش
پر می گرفتند آرام، تا آن سوی آسمانها
می رفت سوی یتیمان، با دستهای پر از نان
در چشمهای زلالش، بی تابی شرم پیدا
آیینه آسمان بود، تصویری از کهکشان بود
آن بی نشان مثل صحرا، آن بیکران مثل دریا
عقل از تحیر زمین خورد، منطق به بنبست برخورد
شب پیش چشمانش افسرد، او کیست آیا؟ خدایا
هرگز کسی در دو عالم، در این جهان پر از غم
این گونه چون او نبوده است، تنهای تنهای تنها
یداللّه گودرزی
۹۵/۰۴/۰۴