هم‌قافیه با باران

ای دست های پشت تبر پنهان! ای دشنه های تشنه ی نامعلوم
من خوانده ام گلوی شمایان را فریادهای لکه زده ی مسموم

اما اگر ترانه نمی خوانم تکفیر کفر حنجره هاتان را
در من گرفته آتش خاموشم بر  زخم های مشتعل منظوم

عمری به یاوه، یاوه پراکندید. ما آن ستاره های فرادستیم
در گوش چشم کور شما اما هرگز نرفت بارقه ای محتوم

برما گناه گندم خالی را تا شعله های حرص شما برپاست
از آسمان تلخ مگر آبی بر اشک های منتظر معصوم

ما را به پای حادثه ها را ندید با کوله بار غربتمان بر دوش
فردا طناب دار شمایان است این دست های از همه جا محروم

ناصر فیض

۹۵/۱۰/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران