ای زخم! نایی نیست تا مرهم بسازم
چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۰۲ ب.ظ
ای زخم! نایی نیست تا مرهم بسازم
تصمیم دارم بعد از این با غم بسازم
آیینه ام شاید که مجبورم همیشه
با عشوه های عالم و آدم بسازم
از پنجره، دنیا خودش را می رساند
هر قدر هم دیوار را محکم بسازم
آبستن غم های بی ریشه است این زن
این زن که می خواهم از او مریم بسازم
باید کمی هم مثل مردم شاد باشم
شاید برقصد زندگی کم کم به سازم
تنهایی و دیوانگی پایان کار است
دنیا و عقبا را اگر با هم بسازم
زهرا بشری موحد
۹۵/۰۹/۱۰