ای زیر و بم گریه ی زنجیر شنیده
ای زیر و بم گریه ی زنجیر شنیده
با زمزمه ای موج به موج آینه چیده
ای محبس بی روزنه دیدی که نوشتند
بر سقف کبودت رقم قتل سپیده
دود از نفس سوخته ات حلقه به حلقه
تا جزرومد دجله بغداد رسیده
از شعشعه ی حیدری یوسفم افتاد
صد ولوله در محبس و هی دست بریده
ها می شنوی ناله ((یا صاحبی السجن))
در چشم ترش معجزه ها یی ست عدیده
ای کاش که امشب متلاشی شوم از بغض
بر منبری از روضه آن ماه ندیده
گفتند شده ((سوق ریاحین ))پل بغداد
سوگند که جز لاله ی قرمز ندمیده
با پای خودش کعبه به تشییع می آید
تا تلبیه در تلبیه از حبس شنیده
این ماه جوان کیست که با گریه عبا را
در بدرقه بر کشته ی خورشید کشیده!
این ماه جوان هروله در اشک می آید
یا فاطمه می گوید و با قد خمیده ...
تسبیح مدینه است به سجاده ی بی او
چون باغچه ای یاس همه رنگ پریده
با سرخ ترین حادثه توام شده اشکم
تا مشق غزل گریه ی من گشت قصیده
محمدحسین انصاری نژاد