هم‌قافیه با باران

ای سلسله مشک فکنده به قمر بر

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۱ ب.ظ

ای سلسله مشک فکنده به قمر بر
خندیده لب پر شکر تو به شکر بر

چون قامت تو نیست سهی سرو خرامان
چون چهره تو نیست گل لعل به بر بر

تا تو کمری بستی باریک میان را
گویی که عیان بستی ویحک به خبر بر

مانا که رخم زرین کردی ز فراقت
کردی ز رخم طرف و نشاندی به کمر بر

چندان غم و اندوه فراز آمده در دل
کاندوده شده انده و غم یک بدگر بر

دل شد سپر جان ز نهیب مژه تو
تا چون مژه زخمی زند آخر به جگر بر

جان و تن بیچاره درمانده نمانند
گر زخم جگردوز تو آمد به جگر بر

تا هجر نشسته ست به نزدیک تو ساکن
این وصل سراسیمه بماند دست به در بر

بر تو گذرم روی بتابی همی از من
گویی که ندیدی تو مرا جز به گذر بر

من بر تو همی هر چه کنم دست نیابم
ای رشک قمر دست که باید به قمر بر

مسعود سعد سلمان

۹۴/۰۹/۲۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران