ای عشق، همه بهانه از توست
شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۳۶ ب.ظ
ای عشق، همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلندِ صبحگاهی
وین زمزمهی شبانه از توست
من اَندُه خویش را ندانم
این گریهی بیبهانه از توست
ای آتشِ جانِ پاکبازان
در خرمن من زبانه از توست
افسونشدهی تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
پیش تو چه توسنی کند عقل
رام است که تازیانه از توست
کشتیِ مرا چه بیم دریا
طوفان ز تو و کرانه از توست
گر باده دهی وگرنه غم نیست
مست از تو شرابخانه از توست
من میگذرم خموش و گمنام
آوازهی جاودانه از توست
من میگذرم خموش و گمنام
آوازهی جاودانه از توست
چون سایه مرا ز خاک برگیر
کاینجا سر و آستانه از توست
ابتهاج
۹۴/۰۶/۱۴