ای مبهمِ همیشه فراتر ز آرزو
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ق.ظ
ای مبهمِ همیشه فراتر ز آرزو
تو کیستی و گم شده ای در کجا؟ بگو!
لرزید زانوان من از این همه سکوت
پوسید شور و شوقِ قدم های ِجست وجو
می روید از سکوتم و آوار می شود
اندیشه ی شکستن ِدیوارِ روبه رو
دیری است حسرتِ تو به جانم نشسته است
چون استخوان به چشمم و چون خار در گلو!
از این همه غروبِ پریشان، دلم گرفت
آیا کجاست ساحل امن نگاهِ او؟؟!
این است آن حقیقت همواره ای عزیز!
ما پیر می شویم در آیینه،مو به مو؟
یدالله گودرزی
۹۵/۰۵/۲۴